کد قالب کانون طنزهای بخل ورزی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 342
بازدید دیروز : 3101
بازدید هفته : 3443
بازدید ماه : 26132
بازدید کل : 52887
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 فروردين 1402

طنزهای بخل ورزی

طنزهای بخل ورزی

 
بخل مقابل جود و در لغت به معنای خودداری از صرف نعمت‌ ها و دارایی‌ ها در جایگاه شایسته آن است. بخل یکی از صفات زشت و ناپسند، صفت بخل است و بخیل کسی است که از نعمت هایی که خداوند به او داده به کسی نمی دهد. این حالت دارای شدت و ضعف است. به این معنا که گاه شخص حتی به خود نیزسخت گیری می کند که در فرهنگ اسلامی از آن به خساست و دنائت طبعی یاد می شود. در اینجا طنزهای بخل و بخل ورزی درباره موضوعات مختلف را می خوانیم.
 
موضوعات مرتبط: خنده های حلال
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 فروردين 1402

طنزهای دروغ و دروغگویی

طنزهای دروغ و دروغگویی

 
دروغگویی پدیده فرهنگی و منفی اجتماعی از صفات زشت و ناپسند اخلاقی است که متاسفانه امروزه در بین افراد جامعه به طور شایع مشاهده می شود. از آنجا که فطرت انسان به سمت راستی و راستگویی گرایش دارد و به دنبال حقیقت است لذا دروغ و دروغگویی را ناپسند دانسته و آن را نکوهش می کند. دروغ یکی از آفات زبان است و در فرهنگ اسلامی از گناهان کبیره شمرده شده است. در اینجا طنزهای دروغ و دروغگویی را می خوانیم.
 
موضوعات مرتبط: خنده های حلال
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 فروردين 1402

خواب در اشعار پارسی

خواب آن بود که تو دیدی

 
حکایتی است آموزنده با زبان طنز که در ادامه می خوانید.

منبع : مقالات شمس تبریزی؛ دفتردوم؛ ص54؛ شمس تبریزى، محمد بن على

جهودی و ترسایی و مسلمانی رفیق بودند در راه؛ زر یافتند، حلوا ساختند. گفتند: بیگاه است، فردا بخوریم و این اندک است، آن کس خورد که خواب نیکو دیده باشد. مسلمان نیم شب برخاست. خواب کجا؟ عاشق محروم و خواب!. .. برخاست، جمله حلوا را بخورد. عیسوی گفت: عیسی فرود آمد مرا برکشید. جهود گفت: موسی در تماشای بهشت برد مرا، عیسای تو در آسمان چهارم بود.

عجایب آن چه باشد در مقابله عجایب بهشت؟

مسلمان گفت: محمد آمد، گفت: ای بیچاره، یکی را عیسی برد به آسمان چهارم، و آن دگر را موسی به بهشت برد، تو محروم بیچاره، باری برخیز و این حلوا بخور! آنگه برخاستم و حلوا را بخوردم.

گفتند: و اللّه خواب آن بود که تو دیدی، آن ما همه خیال بود و باطل.

وای ازین حکایت، تا چه خیالها برده باشی! آخر نگویی همین است که شما به باغ رفته بودیت، من پنهان عسل و دارو بخوردم.[1]

پی نوشت:

[1] شمس تبریزى، محمد بن على، مقالات شمس تبریزى، 1جلد، شرکت سهامى انتشارات خوارزمى - ایران - تهران، چاپ: 3، 1385 ه.ش.

 
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها